دفترچه چرمی

دنیا از دیدِ یک دانشجوی پزشکی

دفترچه چرمی

دنیا از دیدِ یک دانشجوی پزشکی

برنامه افزایش وزن (جرم؟!!!!!!)

سلام

با یک جمله تنهاتون میزارم

10 کیلو چاق شدم

نظرات 2 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت 23:49 http://sara-and-dad.blog.ir

سلام
عه ببخشید دیر دیدم ،دیگه نا امید شده بودم.
آره جالب بود .نه اتفاقا شغل خیلی پر مشغله ایه،،خیلی.
ببخشید ولی مزخرفه.یعنی مزخرف نیستا،ولی، نمی دونم خوشم نمیاد.
آره صد درصد مهندسی فقط...مثل بابا:))))

موفق و موید باشید

سارا پنج‌شنبه 27 دی 1397 ساعت 13:35 http://sara-and-dad.blog.ir

سلام
ده کیلووووووو؟!
چرا همه پزشکی دوست دارن؟
چرا مهندس نشدید؟

سلام ببخشید دیر شد
جایزه اولین کامنتمم بدهکار شدم به شما
بله متاسفانه ۱۰ کیلو ناقابل
راستش داستان جالبی داره
من اول خیلی علاقه به مهندسی داشتم، چون اصلا با دنیای پزشکی به اون شکل آشنا نبودم
جدی تا سوم راهنمایی نظرم نسبت به پزشکا این بود:
می‌شینن پشت میز، دارو می‌نویسن، ملت خوب می‌شه :|
ولی سوم راهنمایی داشتیم می‌رفتیم المپیاد رباتیک، تو قطار دستم موند لای در استخوان ترقوه‌ام شیکست
رفتیم تهران بیمارستان، اونجا موقعی که دکتر می‌خواست استخونو جا بندازه گفت: اگه می‌خوای بیهوشت کنیم.
منو میگین؟ گفتم بی‌هوشی واسه بچه هاست
گفت باشه ولی اگه با صداش بی‌هوش بشی اونیکی ترقوه‌ات رو هم شخصا میشکونم :|
استخوان رو انداخت سر جاش منم با علاقه فراوان نگا می‌کردم، جیکمم در نیومد.
بعد از بانداژ گفت می‌خوای چی کاره شی؟ گفتم مهندس رباتیک.
گفت به پزشکی علاقه‌ای نداری؟
گفتم نه زیاد به نظرم حوصله سر بر می‌آد :)
گفت که برو یکم تحقیق کن. بی تحقیق تصمیم نگیر، فرزندم
منم رفتم یه چند تا فیلم جراحی دیدم، علاقه مند شدم
الآن هم تو زندگی الویت اول و آخرم اینه جراح بشم
هیچی دیگه رو هم قبول ندارم :)
شما چی؟ علاقتون به چیه؟ حتما مهندسی؟ مثل پدر؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد